محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

محمد طاها خوشبوترین گل دنیا

بازگشت از سفر

سلام به همه ی نی نی وبلاگی های عزیز ما بعد از چند روز از سفر برگشتیم,سفر خوبی بود خیلی خوش گذشت دوربین رو که آقا طاها خراب کرده بود با خودمون بردیم که اونجا بدیم تعمیرش کنن ولی با کمال تاسف  بهمون گفتن ال سی دی دوربین شکسته و فقط تهران میتونن تعمیرش کنن خلاصه نقشه هامون بر باد رفت و نتونستیم لحظه های قشنگ رو عکس بگیریم,فقط تونستم با گوشی موبایل چند تا عکس بگیرم که اونا هم زیاد جالب نشدن محمد طاها اونجا سرماخورده شدید البته منم درگیر کرده ,این مریضی باعث شد یه کم به هر دومون سخت بگذره از سفر براتون بگم ,اونجا با عمه اینا جاهای زیادی رفتیم دستشون درد نکنه حسابی به زحمت افتادن یه جای تفریحی رفتیم به اسم هفت برم...
25 مهر 1392

برای طاها نوشت

زمان میگذرد.. زودتر از آنچه که فکرش را میکردم.. زودتر از آنکه بتوانم خاطرات نوزادی ات را آرام آرام مزه کنم زودتر از آنکه حتی فرصت کنم از عطر نوزادی ات سیراب شوم دلم برای همه ی آن روزها تنگ است و میدانم فردا هم دلم برای امروز می تپد و امروز باور کردم گذر فوق سریع زمان را.... کودک امروز من ...مرد روزهای آینده ام...                قلب و جانم از آن توست                        ...
17 مهر 1392

سفر به شیراز

بعد از مدت ها تصمیم گرفتیم یه سر به عمه مرضیه ی طاها جون بزنیم,قراره این بارم از اصل غافلگیری استفاده کنیم آخرین باری که این کار رو انجام دادیم سه سال پیش بود که سرزده رفتیم قم خونه ی خاله مریم ولی عوض اینکه اونا غافلگیر بشن ما شدیم آخه وقتی رسیدیم اونجا ساعت ٥ صبح بود زنگ زدیم که بگیم ما اومدیم ولی فهمیدیم که رفتن اصفهان مجبور شدیم بریم حرم  تا برگردن امیدوارم این دفعه هم مجبور نشیم بریم شاه چراغ تا عمه اینا  برگردن امیدوارم خوش بگذره و با کلی خاطرات و عکسای قشنگ از پسرم برگردیم جای همه ی دوستان هم از همین حالا سبز ...
17 مهر 1392

کودکانه

کاش میشد بچگی را زنده کرد کودکی شد کودکانه گریه کرد                 شعر قهرقهر تا قیامت را سرود                  آن قیامت که دمی بیش نبود                                             فاصله با کودکی هامان چه کرد؟        &nbs...
17 مهر 1392

شعری زیبا از زبان کودک (تقدیم به همه ی پدر و مادرهای مهربون)

اي پدر " اى مادر من به رفتا شما مينگرم ديده ام ناظر اعمال شماست بهر من خوب و بد از كار شما مفهوم است عمل وكار شما الگوي رفتار من است نه چنان مي شوم آخر كه شما ميخواهيد وضع من بسته به رفتار شما ست   اى پدر " اى مادر من در آيينه ي سيماي شما آن چه اندر دلتان مي گذرد مي خوانم بهتر آن است كه صادق باشيد     اى پدر " اى مادر اشتباهي اگر از من سر زد كاه را كه مكنيد نخ مو را مناميد طناب من هم انسانم و لغزش دارم با زبان خوش خود ذهن من آگاه كنيد تا كه ديگر نكنم كار خطا را تكرار     اى پدر " اى مادر بينتان همدلي ار باشد و مهر من چو گل در ب...
17 مهر 1392

پایان ده ماهگی

پسر قشنگم چند روزه وارد ماه یازدهم زندگیت شدی,باورم نمیشه فقط کمتر از دو ماه به تولدت یک سالگیت مونده ,سال گذشته آرزوی رسیدن این روزا رو میکردم هر روز غروب منتظر میشی تا بابا بیاد و با ماشین ببرت بیرون,عاشق فرمون ماشین هستی ,حتی وقتی یه بشقاب هم گیرت بیاد باهاش ماشین بازی میکنی و مثل فرمون میچرخونی مثل همیشه زیاد وقت نوشتن شیرین کاری های گل پسرم رو ندارم اینم کیک ده ماهگی که مامان پخته ...
6 مهر 1392
1